سیلیکون ولی (Silicon Valley) در بخش جنوبی خلیج سانفرانسیسکو در کالیفرنیای شمالی ایالات متحدهی آمریکا قرار گرفته است. این منطقه خانهی بسیاری از بزرگترین شرکتهای تکنولوژی دنیا از جمله اپل، سیسکو، گوگل، اچپی، اینتل و اوراکل است. این دره به این دلیل دره سیلیکون نامیده میشود که در ابتدا محل حضور بسیاری از تولیدکنندگان و نوآوران تولید تراشه بوده است، اما در نهایت به خاطر وجود کسبوکارهای مرتبط با تکنولوژیهای پیشرفته (High-tech)، سیلیکون نامیده شد. امروزه این نام اصطلاحا به صنعت تکنولوژیهای پیشرفتهی آمریکا اشاره دارد. با وجود توسعهی مراکز اقتصادی تکنولوژیهای پیشرفتهی دیگر در ایالات متحده و دنیا، سیلیکون ولی که یکسوم سرمایه های خطر پذیر آمریکا را به خود اختصاص داده است، هنوز هم قطب پیشتاز نوآوری و توسعهی تکنولوژی پیشرفته محسوب میشود.
سیلیکون ولی از اوایل قرن بیستم به خانهی صنعت رو به رشد و پر جنبوجوش الکترونیک تبدیل شده است. این صنعت کار خود را با آزمایش و نوآوری در حوزههای رادیو، تلوزیون و نظامی آغاز کرد. دانشگاه استنفورد (Stanford)، شرکا و فارغالتحصیلهای این دانشگاه نقش محلی در پیشرفت این منطقه ایفا کردهاند.
همبستگی و اتحاد قوی منطقهای کمک بزرگی به رشد سیلیکون ولی کرد. از دههی ۱۸۹۰، رهبران دانشگاه استنفورد ماموریت خود را خدمت کردن به غرب و شکل دادن به مدارس بر همین اساس دانستند. از سوی دیگر، از آنجا که غربیهای آمریکا فکر میکردند اسباب استثمار شرقیهای این کشور شدهاند به تلاشهای خود برای ساخت یک صنعت بومی خودکفا افزودند. بنابراین، برای ۵۰ سال ابتداییِ توسعهی سیلیکون ولی، منطقهگرایی کمک کرد تا منافع دانشگاه استنفورد با منافع شرکتهای غربی فعال در زمینهی تکنولوژیهای پیشرفته همراستا شود.
در طول سالهای دههی ۱۹۴۰ تا ۱۹۵۰، فردریک ترمان (Frederick Terman)، رئیس دانشکدهی مهندسی دانشگاه استنفورد، اساتید و فارغالتحصیلان را تشویق کرد که برای خودشان شرکت راه بیاندازند. خود ترمان در شکلگیری شرکتهای هیولت-پاکارد (Hewlett-Packard)، واریان اسوشییتس (Varian Associates) و سایر شرکتهای تکنولوژیهای پیشرفته نقش داشته است تا اینکه در نهایت سیلیکون ولی در اطراف محوطهی دانشگاه استنفورد رشد پیدا کرد. به همین علت، معمولا از ترمان به عنوان پدر سیلیکون ولی یاد میشود.
در طول سالهای ۱۹۵۵ تا ۱۹۸۵، تحقیق و توسعه در زمینهی تکنولوژیهای حالت جامد در دانشگاه استنفورد پس از سه موج نوآوری صنعتی این امکان را برای این دست فعالیتهای دانشگاه فراهم نمود تا توسط شرکتهای خصوصی به ویژه آزمایشگاههای تلفن بل (Bell Telephone Laboratories)، نیمه هادی شاکلی (Shockley semiconductor)، نیمههادی فیرچایلد (Fairchild Semiconductor) و زیراکس پارک (Xerox PARC) مورد حمایت قرار گیرد. در سال ۱۹۶۹، موسسهی تحقیقاتی استنفورد یکی از چهار گره اصلی تشکیلدهندهی آرپانت (ARPANET) که پیش از ظهور اینترنت شکل گرفت را راهاندازی کرد.
اولین بار در سیلیکون ولی بود که مدارهای مجتمع مبتنی بر سیلیکون، ریزپردازندهها و ریزکامپیوترها در کنار سایر تکنولوژیهای کلیدی توسعه پیدا نمودند و همچنین این دره برای بیش از ۴ دهه محل بسیاری از نوآوریهای کلیدی و مهمی بوده است که مرهون تلاشهای حدودا یکچهارم میلیون نفری کارکنان بخش فناوری اطلاعات است. سیلیکون ولی به واسطهی تجمیع تمامی علوم تکنولوژیکی جدید در یک منطقه، گردهم آمدن مهندسان و دانشمندان ماهر از دانشگاههای مهم، کمکهای مالی فراوان از بازارهای مطمئنی مثل وزارت دفاع، توسعهی یک شبکهی کارآمد از شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر و در گامهای ابتدایی، رهبری توسط دانشگاه استنفورد، توانست به عنوان قطب مهم نوآوری شکل بگیرد.
خلیج سانفرانسیسکو برای مدتهای طولانی مقر اصلی بخش تحقیق و تکنولوژی نیروی دریایی آمریکا بوده است. در سال ۱۹۰۹، چارلز هرولد (Charles Herrold) اولین ایستگاه رادیویی آمریکا را در سنخوزه (San Jose) با برنامهی زمانی منظم راهاندازی کرد. سال پیش از آن، سریل الول (Cyril Elwell)، فارغالتحصیل دانشگاه استنفورد، پتنتهای (حق اختراع) تکنولوژی مخابرهی رادیویی پولسن آرک (Poulsen arc) (تبدیل قوس) را خریداری نمود و شرکت فدرال تلگراف (Federal Telegraph Corporation) (FTC) را در پالو آلتو (Palo Alto) تاسیس نمود. در دههی بعد، FTC اولین سیستم ارتباط رادیویی جهان را ساخت و در سال ۱۹۱۲ با نیروی دریایی آمریکا قرارداد امضا کرد.
در سال ۱۹۳۳، پایگاه هوایی سانیویل (Sunnyvale) در کالیفرنیا توسط دولت آمریکا برای استفادهی پایگاه هوایی نیروی دریایی (NAS) به منظور استقرار کشتیهای هوایی یواساس ماکون (USS Macon) در هانگار وان (Hangar One) انتخاب گردید. این پایگاه بعدها به فرودگاه صحرایی انایاس مافت (NAS Moffett Field) تغییر نام داد و بین سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۷ کشتیهای هوایی نیروی دریایی در این پایگاه مستقر شدند. بسیاری از شرکتهای تکنولوژی برای ارائهی خدمات به نیروی دریایی در اطراف مافت فروشگاه تاسیس کردند. هنگامی که نیروی دریایی برنامههای مربوط به کشتیهای هوایی خود را کنار گذاشت و بسیاری از فعالیتهای ساحل غربی خود را به سندیگو (San Diego) منتقل کرد، کمیتهی رایزنی ملی هوانوردی آمریکا(NACA)، که پیش از تشکیل ناسا فعالیت میکرد، بخشی از مافت را به منظور انجام تحقیقات هوانوردی تحت کنترل گرفت. بسیاری از شرکتها در آنجا باقی ماندند و همچنین شرکتهای جدیدی نیز به آنجا نقلمکان کردند. در نتیجه آن منطقه به سرعت پر از شرکتهای هوانوردی مثل لاکهید (Lockheed) شد.
اکوسیستم سیلیکون ولی
به جرأت میتوان گفت آنچه درهی سیلیکون را به یک محیط ممتاز و مستعد تبدیل کرده است اکوسیستم آن است. ساختار منظم سیلیکون ولی که در طول زمان و بر اساس نیاز تکامل یافته است مراحل به ثمر نشستن نوآوری از شکلگیری ایده تا جذب سرمایهگذار و همچنین سازوکارهای حقوقی مناسب برای جلوگیری از بروز اختلاف یا حل و فصل آن را شامل میشود.
شکلگیری ایده، ایجاد کسب و کار
میتوان دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی را بسترهای اصلی شکلگیری ایده دانست. تیمهایی از دانشجویان و متخصصان خلاق و نوآور در این محیطها به ارائهی ایده میپردازند و هرچه ایدهی آنها تناسب بیشتری با نیاز بازار داشته باشد، امکان موفقیت و تجاریسازی آن نیز بیشتر خواهد بود. ایدهای که مورد پذیرش بازار نباشد جایی برای پیشرفت و توسعه نخواهد داشت.
معمولاً تیمهای خلاق به منظور پیشبرد ایدهی خود به تأسیس شرکت اقدام میکنند که در این صورت به تأمین سرمایه نیاز دارند. این امکان نیز وجود دارد که به جای تأسیس شرکت، جذب مراکز رشد شده و از برنامههای شتابدهندهی آنها استفاده کنند.
نهادهای دخیل در ایجاد کسب و کار
چندین نهاد جهت تأسیس و حمایت از شرکتها در سیلیکون ولی فعالیت میکنند:
مراکز رشد (انکیوباتورها)، برنامههای شتابدهنده
سرمایهگذاران فرشته
سرمایه گذاران خطرپذیر
دفاتر خدمات حقوقی و مالی
برنامههای شتابدهندهی مراکز رشد
برنامههای شتابدهنده که معمولا در مراکز رشد شکل میگیرند، افراد و گروههای خلاق را برای حدود ده الی دوازده هفته جذب کرده و با فراهم آوردن امکانات مالی محدود و فضای کسب و کار اداری، آنها را در توسعهی ایدهی خود یاری میدهند. شتابدهندهها در امور مدیریتی، بازاریابی، مالی و فناورانه به ارائهی خدمات مشاوره پرداخته و در ازای سرمایهگذاری اولیه در شرکتهای مورد حمایت خود، بخشی از سهام آنها را تملک میکنند.
سرمایهگذاران فرشته
سرمایهگذارانی هستند که در مراحل اولیه و با تأمین سرمایهای اندک، امکانات لازم برای شروع به کار شرکت نوآور را فراهم میکنند. این شرکتها در ازای تأمین سرمایه، مالکیت درصدی از شرکت تأسیسشده یا در شرف تأسیس را به دست میآورند. این امکان نیز وجود دارد که سرمایهی اولیه به صورت وام قابل تبدیل به سهام در اختیار شرکت نوپا قرار گیرد. در این صورت پس از قوام شرکت و ارزشگذاری آن، مقداری از سهام شرکت متناسب با مبلغ وام به مالکیت سرمایهگذار درمیآید.
سرمایهگذاران خطرپذیر: پس از توسعهی اولیهی شرکت، چنانچه محصولی جذاب برای بازار تولید شده باشد و برای توسعهی بیشتر آن به سرمایه گذار نیاز باشد به سرمایهگذاران خطرپذیر مراجعه میشود. سرمایهگذاران خطرپذیر صندوقهای مالی هستند که شرکتهای نوپا را ارزیابی کرده، روی آنها سرمایهگذاری میکنند و در مقابل، درصدی از سهام آن شرکت را تملک میکنند.
دفاتر خدمات حقوقی و مالی: سیستمهای حقوقی و مالی جزء لاینفک مراحل تأسیس، توسعه و به ثمر نشستن شرکتها هستند. استفاده از مشاورهی حقوقی و مالی نقش مؤثری در موفقیت شرکتها و پیشگیری از بروز مشکلات در آینده دارد.
زیرساختهای حقوقی و قضایی
مشارکت طرفهای متعدد ذینفع در شرکتهای درّهی سیلیکون موجب بروز اختلافاتی است که نیازمند سازوکار حقوقی و قضایی قدرتمند و منسجم است. برای مثال تقسیم سود میلیاردی گوگل میان سرمایهگذاران و مؤسسین به چه ترتیبی صورت میگیرد؟ یا در صورت ورشکستگی یک شرکت مسئولیت متوجه چه شخص یا اشخاصی است؟ بروز موضوعاتی از این دست مستلزم وضع قواعد شفاف و کارآمد و اجرای صحیح و قاطعانهی آن است تا فعالان این عرصه هیچ گونه نگرانی از بابت تضییع حقوق خود نداشته و با اطمینان و انگیزهی لازم بر پیشرفت فعالیت خود و افزایش بهرهوری تمرکز نمایند. بنابراین میتوان زیرساختهای حقوقی مناسب را عنصری ضروری و زیربنایی برای تحقق اقتصاد دانش بنیان دانست.
در ادامه، قوانین سیستم حقوقی سیلیکون ولی در چند بخش مجزا بررسی میشود:
- قواعد مالکیت معنوی
- قواعد مربوط به روابط بین کارآفرین و سرمایهگذار (قواعد تأمین سرمایه)
- قواعد مربوط به تأمین مالی
- قواعد ورشکستگی
- قواعد مربوط به روابط بین کارمند و کارفرما
قواعد مالکیت معنوی
قواعد مالکیت معنوی نقش مهمی در افزایش انگیزه برای نوآوری داشته و حق بهرهبرداری از منافع حاصل از نوآوری را برای مخترع و پدیدآورنده تضمین میکند.
برای مثال طبق قوانین حق اختراع، مخترع میتواند پس از ثبت اختراع خود در اداره ثبت اختراع آمریکا، به مدت 20 سال از حق انحصاری بهرهبرداری از منافع آن اختراع برخوردار گردد. او در ازای دریافت این حق انحصاری، ملزم به افشای جزئیات اختراع خود است تا با انتشار آن، خدمتی به فناوری آن حوزه صورت گیرد. در نتیجهی این قوانین، افراد خلاق برای تولید محصولات نوآورانهی خود انگیزه داشته و در عین حال با انتشار اطلاعات آن، موجب آگاهی جامعه و متخصّصین از تحولات آن حوزه میشوند.
علاوه بر این، قوانین مالکیت معنوی و به طور خاص حق اختراع موجب ایجاد رقابتی سازنده میان شرکتهای درّهی سیلیکون میشود. بدین نحو که هر کدام از محصولات دانش بنیان از اجزای متعددی تشکیل شده و هر کدام از این اجزا حق اختراع جداگانهای را برای مخترع آن به ارمغان میآورند، شرکتهای دارندهی این حقوق معمولاً با انعقاد قراردادهایی با سایر شرکتها، حق بهرهبرداری از آن قطعات را به شرکتهای رقیب اعطا میکنند و ممکن است در مقابل، حق بهرهبرداری از قطعات تولیدی آن شرکت را اخذ کنند. این گونه قراردادها که کراس لایسنس (لایسنس ضربدری) نامیده میشوند بستری برای همکاری متقابل میان شرکتها بوده و شرکتها در عین رقابت، اختراعات خود را با یکدیگر به اشتراک گذاشته و بدون آسیبی به حقوق مخترع، موجبات بهرهبرداری گستردهتر از اختراع او را فراهم میکنند.
قواعد تأمین سرمایه (تقسیم منافع بین مؤسسان و سرمایهگذاران)
پیش از ورود سرمایهگذاران به شرکت، تمامی مسئولیتها و منافع شرکت به مؤسسان آن تعلق دارد. با ورود سرمایهگذاران و تزریق سرمایه، بخشی از سهام شرکت به آنها اختصاص یافته و به همان میزان از منافع و مسئولیتهای بنیانگذاران کاسته میشود. سهامی که سرمایهگذاران تملک میکنند از نوع سهام ممتاز است و با سهام مؤسسان که از نوع سهام عادیست از نظر مزایا و منافع متفاوت است. یعنی هنگام پرداخت سود سهام، صاحبان سهام ممتاز در اولویت دریافت سود هستند و در صورت ورشکستگی شرکت و فروش اموال آن نسبت به سهامداران عادی تقدم دارند. این نکته نیز شایان توجه است که در ورشکستگی شرکت، اولویت اول با طلبکاران شرکت است و سهامداران (ممتاز و عادی) در ردههای بعدی قرار دارند.
موضوع قابل توجه دیگر آن است که پس از ورود سرمایهگذاران به شرکت، از نقش و سهم بنیانگذاران در تصمیمات هیئت مدیره کاسته شده و بر سهم سرمایهگذاران افزوده میشود. بنابراین این امکان وجود دارد که سرمایهگذاران با رأی خود در هیئت مدیره، باعث عزل مؤسسان از مدیریت شرکت شوند. در این شرایط شرکت همچنان به فعالیتهای خود ادامه داده و عضو عزل شده نیز به عنوان سهامدار در شرکت به فعالیت میپردازد. اتفاقی که به دفعات برای شرکتهای همچون اپل و سیسکو رخ داده است.
با این توضیحات مشخص میشود که ساختار حقوقی قدرتمند ساختاری است که در سایهی آن بزرگترین تغییرات با کمترین تنشها صورت پذیرد.
نکات مربوط به تأمین مالی
طرق مختلفی برای تأمین مالی یک شرکت وجود دارد که دو مورد مهم آن عبارت است از : دریافت وام و کسب حمایت سرمایهگذار با اعطای قسمتی از سهام شرکت به آن. بدیهی است که دریافت وام موجب ایجاد بدهی برای شرکت شده و اعطای سهام به سرمایهگذار نیز تغییراتی در مالکیت شرکت ایجاد خواهد کرد. در این موارد نکاتی قابل توجه است:
الف)بدهی: یک بنگاه اقتصادی پس از دریافت وام موظف به بازپرداخت آن در موعد معین به طلبکار است. در صورتی که بدهکار از پرداخت بدهی خود عاجز شود، طلبکار با مراجعه به دادگاه ورشکستگی تقاضای مصادرهی اموال بدهکار را مینماید. در این موارد ممکن است تمامی اموال شرکت توسط طلبکاران تصاحب شده و مبلغی عاید سرمایهگذاران نشود.
ب)مالکیت: با اعطای مالکیت بخشی از شرکت به سرمایهگذار، سود و زیان شرکت بین مؤسس و سرمایهگذار تقسیم میشود که شراکت در سود و زیان را در پی خواهد داشت.
ج)تقدم بدهی بر مالکیت: طلبکاران شرکت نسبت به صاحبان سهام از حق تقدم برخوردارند. بدین معنا که در صورت نابسامانی اوضاع شرکت، در ابتدا طلبکاران تمامی طلب خود را دریافت کرده و اگر مبلغی باقی ماند، به نسبت سهام میان سهامداران تقسیم میشود. پیشتر اشاره شد که سهامدارن ممتاز بر سهامدارن عادی مقدم اند.
قوانین ورشکستگی
قوانین ورشکستگی در ایالات متحده از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول مربوط به ورشکستگی اشخاص حقوقی است که تحت قوانین “شرکتهای با مسئولیت محدود” مطرح شده و بخش دوم مربوط به اشخاص حقیقی است که تحت قوانین “ورشکستگی فردی” حل و فصل میگردد.
بر اساس قوانین ورشکستگی فردی، فرد بدهکاری که از پرداخت بدهی خود ناتوان است و در عین حال سهلانگاری و جرمی مرتکب نشده است، به حکم دادگاه ورشکستگی از بازپرداخت همه یا بخشی از بدهی خود معاف شده و آزادانه به فعالیت خود ادامه میدهد. این حکم از آنجا ناشی میشود که در دستگاه قضایی با بدهکار به عنوان یک مجرم رفتار نشده و به او فرصت دوباره داده میشود. این رویکرد موجب میشود که افراد خلاق و ایدهپرداز که پشتوانه مالی کافی ندارند از ورود به کسب و کار چشم پوشی نکرده و با اطمینان خاطر در مسیر تجاری سازی ایدههای خود گام بردارند. سرمایهگذاران نیز به این قوانین آگاه هستند و با احتیاط و بررسی همهی جوانب در این عرصه ورود میکنند.
قوانین ناظر بر روابط بین کارمندان و کارفرما
معمولا شرکتهای نوپا توانایی پرداخت دستمزدهای بالا همچون شرکتهای بزرگ و مشهور را ندارند. بدین جهت برای ایجاد انگیزه در کارمندان خود، به آنها اختیار خرید سهام میدهند. اختیار خرید سهام به کارمندان حق (نه الزام) میدهد که سهام شرکت را به قیمت معیّنی خریداری کنند. این روند موجب میشود که کارمندان شرکت نوپا، ثمرهی تلاش خود را در موفقیت شرکت و افزایش ارزش سهام شرکت ببینند.
اعطای اختیار خرید سهام کارکردهای دیگری نیز دارد که ناشی از ساختار حقوقی ایالات متحده است. طبق قوانین آمریکا ملزم کردن افراد به خدمت به یک کارفرمای خاص مجاز نیست و افراد مجازند در هر زمانی که بخواهند از شغل خود استعفا دهند. بنابراین از آنجا که در این سیستم هیچ گونه تعهد به خدمتی وجود ندارد، شرکتها سعی میکنند با شیوههای دیگری کارمندان را به ادامهی فعالیت در شرکت ترغیب کنند. در سیلیکون ولی به کارمندان اختیار خرید سهام با قیمت از پیش تعیین شده داده میشود. این اختیارها بلافاصله قابل معامله نیست و مشروط به همکاری کارمند با شرکت در دورهی زمانی معین است. مثلا در یک دورهی چهار ساله و در هر ماه به اندازهی یک چهل و هشتم از سهام قابل بهرهبرداری میگردد. بدین ترتیب هر زمان که کارمند قصد قطع همکاری با شرکت را داشته باشد، آن تعداد از اختیار خرید سهام که موعد آن نرسیده است، باطل و غیرقابل استفاده میشود.
پس از جنگ جهانی دوم و با بازگشت دانشجویان، تقاضا برای ادامهی تحصیل در دانشگاهها افزایش شدیدی پیدا کرد. دانشگاه استنفورد برای حل مشکل تامین مالی حاصل از افزایش هزینههای خود و ایجاد فرصتهای شغلی محلی برای دانشجویان سال آخری، با پیشنهاد فردریک ترمان شروع به اجارهی اراضی استنفورد برای استفاده به عنوان پارک اداری نمود. این اراضی، پارک صنعتی استنفورد نام گرفتند که البته بعدها به پارک تحقیقاتی استنفورد تغییر یافت. این اجارهها تنها به شرکتهای فعال در حوزهی تکنولوژیهای پیشرفته محدود میشد. اولین مستاجر این پارک شرکت واریان اسوشییتس بود که در دههی ۱۹۳۰ توسط فارغالتحصیلان دانشگاه استنفورد به منظور تولید قطعات رادارهای نظامی تاسیس شد. خود ترمان نیز یک شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر به منظور حمایت از استارت آپ های تکنولوژیهای مدنی تاسیس نمود. یکی از موفقترین شرکتهای این پارک هیولت-پاکارد بود. این شرکت که در پارکینگ پاکارد توسط دو فارغالتحصیل استنفورد به نامهای ویلیام هیولت و دیوید پاکارد شروع به کار کرد، از سال ۱۹۵۳ دفاتر خود را به پارک تحقیقاتی استنفورد منتقل کرد. در سال ۱۹۵۴، دانشگاه استنفورد برنامهی افتخاری تعاون را به منظور فراهم آوردن شرایط برای کارکنان تماموقت شرکتها برای ادامهی تحصیلات دانشگاهی به صورت پارهوقت ایجاد کرد. شرکتهای اولیهی این پارک یک توافق ۵ ساله امضا نمودند که بر اساس آن، آنها به منظور پوشش هزینهی دانشگاه، به ازای هر دانشجو دو برابر شهریه پرداخت میکردند. هیولت –پاکارد به بزرگترین شرکت تولیدکنندهی کامپیوترهای شخصی تبدیل شد و در سال ۱۹۸۴ با عرضهی اولین چاپگر جوهرافشان وارد بازار چاپگرهای خانگی شد. علاوه بر این شرکت، اجارهنشینی شرکتهای ایستمن کوداک (Eastman Kodak) و جنرال الکتریک (General Electric) پارک صنعتی استنفورد را به قطب تکنولوژی در میانهی دههی ۱۹۹۰ تبدیل کرد.
در سال ۱۹۵۳، ویلیام شاکلی (William Shockley) به خاطر اختلاف بر سر مدیریت اختراع ترانزیستور شرکت بل لبز (Bell Labs) را ترک کرد. او پس از بازگشتی کوتاهمدت به موسسهی تکنولوژی کالیفرنیا، در سال ۱۹۵۶ به مونتین ویوی (Mountain View) کالیفرنیا رفت و آزمایشگاه نیمههادی شاکلی را تاسیس کرد. برخلاف بسیاری از محققانی که از ژرمانیوم به عنوان مادهی تشکیلدهندهی نیمههادی استفاده میکردند، شاکلی اعتقاد داشت که سیلیکون مادهی بهتری برای ساخت ترانزیستور است. او قصد داشت تا ترانزیستورهای فعلی را با یک طراحی سه عنصری جدید (که امروزه به دیود شاکلی معروف است) جایگزین نماید، اما طراحی آن به شدت دشوارتر از ساخت یک ترانزیستور ساده بود. در سال ۱۹۵۷ شاکلی تصمیم گرفت تا به تحقیقات خود بر روی ترانزیستورهای سیلیکونی پایان دهد. در نتیجه، هشت تن از مهندسان شرکت را ترک کردند و شرکت نیمههادی فیرچایلد را تاسیس نمودند. دو نفر از کارکنان فیرچایلد، رابرت نویس (Robert Noyce) و گوردون مور (Gordon Moore)، بعدها شرکت اینتل را تاسیس کردند.
شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر
در اوایل دههی ۱۹۷۰، شرکتهای نیمههادی زیادی در منطقه وجود داشتند که شرکتهای کامپیوتری از خدمات آنها استفاده میکردند، همچنین شرکتهای خدماتی و برنامهنویسی از خدمات هر دوی آنها بهرهمند میشدند. در سیلیکون ولی هنوز فضای صنعتی فراوانی وجود داشت و قیمت خانهها گران نبود. اما رشد سیلیکون ولی با ظهور صنعت سرمایهگذاری خطرپذیر در جادهی سند هیل (Sand Hill Road) توسط کلاینر پرکینز (Kleiner Perkins) در سال ۱۹۷۲ شتاب گرفت؛ قابلیت دسترسی به سرمایهگذاریهای خطرپذیر، پس از عرضه موفق اولین سهام شرکت اپل در دسامبر ۱۹۸۰ به ارزش ۱.۳ میلیارد دلاری، به مرز انفجار رسید.
شرکتهای حقوقی
روند رو به رشد سیلیکون ولی همچنین به واسطهی توسعهی زیرساختهای قانونی مناسب برای حمایت از تشکیل سریع، تامین مالی و گسترش شرکتهای حوزهی تکنولوژیهای پیشرفته به علاوهی افزایش روز افزون تعداد قضات و وکلای باتجربه در زمینهی حلوفصل اختلافات میان این شرکتها تقویت پیدا نمود. از اوایل دههی ۱۹۸۰ به بعد، بسیاری از شرکتهای حقوقی ملی (و بعدها بینالمللی) دفاتری در سانفرانسیسکو و پالو آلتو افتتاح نمودند تا به استارتآپهای سیلیکون ولی خدمات حقوقی ارائه بدهند. علاوه بر این، قوانین کالیفرنیا دچار تغییرات ناگهانی بسیاری شده است که به کارآفرینان کمک میکند تا استارتآپهایی به قیمتی برابر با شرکتهای معتبر ایجاد کنند، قوانینی همچون ممنوعیت استفاده از بند عدم رقابت در قراردادهای استخدام (بندی که بر اساس آن کارگزار حق ورود به کسبوکار مشابه یا تجارت در آن حوزه را در جهت رقابت با کارفرما ندارد) .
اگرچه نیمههادیها هنوز هم به عنوان بخش اصلی اقتصاد این منطقه محسوب میشود، اما در سالهای اخیر سیلیکون ولی بیشتر به خاطر نوآوریهای مربوط به خدمات نرمافزاری و اینترنتی شهرت پیدا کرده است. سیلیکون ولی به شکل چشمگیری تحت تاثیر سیستم عاملهای کامپیوتری، نرمافزارها و واسطهای کاربری قرار گرفته است.
داگ انگلبارت (Doug Engelbart) در اواسط دههی ۱۹۶۰ با استفاده از پول سازمانهای ناسا و نیروی هوایی آمریکا، موس و ابزارهای تعاملی مبتنی بر فرامتن را در انستیتوی تحقیقاتی استنفورد اختراع نمود. وقتی انگلبارت در مرکز تحقیقاتی خود به نام مرکز تحقیقاتی آگمنتیشن (Augmentation Research Center) نتوانست به دلیل اختلافات شخصی و نبود کمک های مالی دولتی دستاوردی داشته باشد، شرکت زیراکس تعدادی از بهترین محققان او را استخدام نمود. در عوض، در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، مرکز تحقیقاتی پالو آلتو (Palo Alto Research Center) وابسته به زیراکس نقشی محوری در برنامهنویسی شیگرا، واسطهای کاربری گرافیکی، اترنت، پستاسکریپت و چاپگرهای لیزی بازی کرد. در حالی که زیراکس با بهرهگیری از تکنولوژیهای خود به عرضهی تجهیزاتش به بازار مشغول بود، بیشتر این تکنولوژیها در جاهای دیگر رونق یافتند. پراکندگی اختراعات زیراکس مستقیما منجر به شکلگیری شرکتهای تری کام (3Com) و ادوبی سیستمز (Adobe Systems) شد و به طور غیرمستقیم بر روند فعالیت شرکتهایی مثل سیسکو، اپل و مایکروسافت نقش داشت. واسط کاربری مکینتاشِ شرکت اپل بیشتر در نتیجهی دیدار استیو جابز از مرکز تحقیقاتی زیراکس و استخدام تعدادی از پرسنل کلیدی آن شرکت بود. انگیزهی تاسیس شرکت سیسکو هم از نیاز این شرکت به تعیین مسیر از چندین پروتکل از طریق اترنت استفورد سرچشمه گرفت.
در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، چشمانداز سیلیکون ولی با تغییر تمرکز اقتصاد از نیمههادیها به تولید کامپیوترهای شخصی و سپس نرمافزارهای کامپیوتری و کسبوکارهای اینترنتی دستخوش تغییرات بیشتری شد. رشد اقتصادی در طول دورهی انتقالی ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۲ به میزان ضعیف ۰.۷ درصد در سال بود که باعث شد بسیاری از تولیدکنندگان منطقه به دنبال حمایت دولتی در برابر رقبای خارجی باشند. با این حال، دانشجویان استنفورد تقریبا هرساله ۱۰۰ شرکت جدید از جمله شرکت سان مایکروسیستمز (Sun Microsystems) در سال ۱۹۸۲ و یاهو در سال ۱۹۹۴ تاسیس نمودند. کارآفرینان موفق به عنوان سرمایهگذاران خطرپذیر برای پیشبرد دانش و ثروت خود به سیلیکون ولی بازگشتند. تراکم فکری در آن منطقه رشد پیدا کرد و جنبوجوش کارکنان بیشتر شد و مهارتها ارتقا پیدا کرد. در این میان، ارتباطات شخصی به عنوان بخش مهم کسبوکار و فعالیت در سیلیکون ولی محسوب میشد. در حقیقت، روابط شخصی در عصر اینترنت به همان اندازهی تامین مالی تحقیقات توسط دولت آمریکا در سالهای اولیهی رشد سیلیکون ولی، از اهمیت بالایی برخوردار بود. یک سرمایهگذار خطرپذیر ممکن بود صدها طرح کسبوکار را بخواند، اما معمولا ارائهی حضوری و شخصیت کارآفرین تعیینکنندهی تصمیم سرمایهگذار برای تامین مالی بود. ارائهی ضعیف، کل برنامه را هرچند که برنامهی بسیار هوشمندانه و دقیقی بود زائل مینمود. این یکی از بزرگترین طنزهای عصر انفجار اقتصادی در دههی ۱۹۹۰ بود. درحالی که اینترنت ارتباطات جهانی را امکانپذیر ساخته بود، بسیاری از تکنولوژیهایی که این امر را ممکن ساخته بودند محصول فرهنگ محلی تعامل رو در رو بودند.
رشد انفجاری
از زمان اختراع مدارهای مجتمع، سیلیکون ولی و رشد تقریبا با هم هممعنی شدهاند. در سال ۱۹۵۹، تعداد مشاغل مربوط به تکنولوژیهای پیشرفته به سختی به ۱۸،۰۰۰ میرسید. اما در سال ۱۹۷۱ این تعداد به حدودا ۱۱۷،۰۰۰ رسیده است و در سال ۱۹۹۰، ۲۶۸،۰۰۰ شغل را به خود اختصاص داده است. از سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۹، سیلیکون ولی بیش از ۲۳۰،۰۰۰ شغل اضافه کرد ( افزایش ۲۳ درصدی) و حدود ۴۰ درصد از صادرات کالیفرنیا را به خود اختصاص داد. برای رفع نیاز رو به رشد برای کارکنان بخش تکنولوژی پیشرفته، به خصوص مهندسین، آمریکا شرایط مهاجرت را برای مهاجران تحصیلکرده تسهیل نمود و منطقه شاهد هجوم کارکنانی از هند و چین به آنجا شد. براساس سرشماریهای سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰، جمعیت مهاجر سانتاکلارا بیش از ۲ برابر شده بود و به ۳۵۰،۰۰۰ نفر رسید. در آغاز قرن ۲۱، جمعیت سیلیکون ولی به بیش از ۲ میلیون نفر رسید؛ سنخوزه به تنهایی از ۲۰۰،۰۰۰ نفر در سال ۱۹۶۰ به ۹۰۰،۰۰۰ نفر در آغاز قرن ۲۱ رسید و به یکی از بزرگترین شهرهای شمال کالیفرنیا تبدیل شد. الکترونیک، کامپیوتر و نرمافزار کامپیوتری سبب ثروتمند شدن منطقه شد، اما بیشتر این ثروت توسط بنگاههای املاک جذب میشد. در سال ۲۰۰۰ میانگین قیمت خانه در سانتاکلارا بیش از دو برابر میانگین قیمت خانه در مناطق اصلی کلانشهرها بود.
حبابهای در حال انفجار
سال ۲۰۰۰ سال پایان حباب اینترنت بود، در یک دورهي ۵ ساله ارزش کاغذی سهام عمومی مبادله شدهی شرکتهای اینترنتی خیلی بیشتر از پتانسیل این صنعت بالا رفت. در سال ۲۰۰۵، ارزش شرکتهای مبادلهشدهی سیلیکون ولی به سختی به یکسوم بالاترین ارزش بازاری آنها میرسید. تغییرات اقتصادی به این وسعت تاثیر عمیقی برجای گذاشت. در سال ۲۰۰۵، تعداد شغلها در سانتا کلارا خیلی کمتر از سالهای رشد در سال ۱۹۹۵ بود. میزان تامین مالی سرمایهگذاران خطرپذیر، این مایه حیات استارتآپهای سیلیکون ولی، از ۱۰۵.۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۰ به ۲۰.۹ میلیون دلار در سال ۲۰۰۴ سقوط کرد. حتی خوشبینی معروف سیلیکون ولی هم از این محیط پساحبابی در امان نماند. اما ارزش خانه سقوط نکرد و سیلیکون ولی همچنان گرانقیمتترین منطقه برای زندگی محسوب میشد تا اینکه در سال ۲۰۰۸ در نهایت حباب خانه هم همچون کل اقتصاد ترکید. میانگین قیمت خانه در سیلیکون ولی بیش از ۳۰ درصد کاهش یافت و برخی از مناطق حتی کاهش ۵۰ درصدی را تجربه کردند.
اگرچه سیلیکون ولی از پیامدهای رکود اقتصادی در امان نماند، اما هیچگاه به زانو در نیامد. پس از رکود بزرگ سالهای ۲۰۰۸-۲۰۰۹ که نرخ بیکاری سیلیکون ولی به ۱۰ درصد و حتی بیشتر رسیده بود، تازهواردهایی مثل لینکداین (Linkedin) و فیسبوک (Facebook) این امید را ایجاد کردند که رسانههای اجتماعی ممکن است موج جدید بعدی برای پیشبرد حرکت سیلیکون ولی باشند. حتی در دوران کاهش سرمایهگذاری، شرکتهای مستقر در سیلیکون ولی ۴۰ درصد از منابع مالی سرمایهگذاران خطرپذیر در کل آمریکا را به خود جذب نمودند.
چنین آمارهایی مهم هستند، اما نمیتوانند فلسفهی وجودی سیلیکون ولی یا تاریخی که باعث شد این منطقه بر سر زبانها بیافتد را قبضه کنند. بسیاری از ساکنان کنونی، این ناحیه را به شکل یک محصول خام و یک نظام سرمایهداری برهنه میبینند، محلی که کارکنان روستایی آن فستفود میخورند، سرمایهگذاران خطرپذیر آن خودروهای لوکس میرانند و روی تراشههای کامپیوتری خاصی تخصص دارند و مردان و زنان خوشقیافه و جوان میتوانند ایدههای خود را به میدان بیاورند، حمایت مالی شوند و منتظر اولین پیشنهاد سهام برای شرکتشان باشند تا از یک شخص معمولی سختکوش به یک میلیونر سختکوش تبدیل شوند. بعد از ترکیدن حباب اینترنت، مطمئنا ساکنین منطقه متوجه شدند که انتظار رشد دائم و افسارگسیخته نه تنها احمقانه بلکه خطرناک است. فراموشی تاریخی بخش مهم فرهنگ این منطقه است اما حتی تاکید بر چیزهای خیلی جدید هم نمیتواند این حقیقت را که قدرت اقتصادی منطقه، محصول گذشتهی آن علاوه بر زمان حال آن و قراردادهای نظامی علاوه بر سرمایهگذاریهای خطرپذیر است به باد فراموشی بسپارد. سیلیکون ولی یک منطقهی بالغ از نظر اقتصادی است که دوران کودکی و بلوغ خود را مدیون دلارهای مالیاتی آمریکا است.
منبع:
چطور
همکاران سیستم